خلاصه :
حاج حیدر که در یک نانوایی سنگکی در یکی از محلههای قدیمی تهران مشغول به کار است، هنوز نان سنگک را در ترازو وزن میکند و بعد به دست مردم میدهد؛ وی معتمد محل و مورد احترام مردم است و همه از او و خانوادهاش به نیکی نام میبرند.
او در روستایی نزدیک تهران که زادگاهش است یک تکه زمین دارد و روستاییان فروش محصولات سالانه را به او و خانوادهاش سپردهاند، نظم این چرخه از روزی تغییر میکند که حاج حیدر نانوایی را به علت تخلف تعطیل میکند و این شروع ماجراهای تازهای است.