خلاصه :
یافتن راهی برای پولدار شدن، خستگی از نگاه تحقیرآمیز اطرافیان، احساس تباهی از کار کردن برای دیگران، دلایلی که سه نفر را به هم وصل کرده تا یک کار و کاسبی راه بیندازند. در این میان پدر یکی از آنها فوت کرده و مبلغ قابل توجهی پول نیز مفقود میشود. منصور نقش اصلی فیلم، با هدف راهاندازی یک رستوران و عبور از دوران بیپولی، درگیر مشکلات ناخواسته دریا و طلا دختر برادرش میشود که…